قیصر امین پور :
==========
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟
دریای درد کیست کــه در چـــاه می رود؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیـــم خسوف و تیـرگـــی مـــاه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده ، به اکــراه می رود
آبستن عزای عظیمی است کاین چنین
آسیـمه سر نسیـــم سحــرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتـــاب روی زمیـــن راه مـی رود؟
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویـــا دلــی بـــه مقصد دلــخواه می رود
دارد ســر شکافتـن فــرق ِ «آفتــــــاب»
آن سایه ای که در دل شب راه می رود
رو دوستت دارم ، رمز گذاشته بودیم مثلا جلو جمع وقتی نمیشد بگه دوسم داره
میگفت هوا چقدر گرمه ...
از این دیوونه بازیایی که هرکی به یه شکل تو رابطه اش با کسی که دوسش داره،
داره ...
شاید وقتی باهم توی دانشگاه بودیم روزی صدبارگرمش میشد !!
حتی خوب یادمه یه بار که برف میومدو باهاش قهر بودمو با فاصله از هم راه میرفتیم، وسط خیابون داد زد گفت ای خدا خودت شاهدی میبینی که چقدر گرمه ...
هرکسی دورو برمون بود با یه نگاه متعجب چند ثانیه ای نگامون کردنو بعدم رفتن ...
فقط من بودم که بهش گفتم منم گرمم هست ...
منظورمو فهمید و وسطه زمستون از سر عشق گرم شدیم ...
چند وقت بعد
به هردلیلی که بود چند وقتی دور افتادیم
انگار چشم خوردیم
انگار جدامون کردن ...
روز تولدم نمیدونم بچه ها آورده بودنش یا خودش اومده بود ...
اما تا اومدم شمع و فوت کنمو آرزو کنم ...
یهو با یقه ی لباسش بازی کرد و گفت نمیدونم چرا انقدر هوا گرمه ...!!!
از حرفش فهمیدم
بهمن ماه که گرمش باشه یعنی هنوزم امیدی هست
هنوزم عشقی هست ...!
همچو برکه ای
بی قرار یک رود
و همچو قاصدک
در انتظار یک نسیم
درد جان فرو خورده
در طلب مرهم یک نگاه
و همچنان
صبورترین فراموش شده ی این شهرم
#سعید_حسن_آبادی
سعید
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟