زهرا گاهی با خود فکر میکنم ... ،
آمدنم را گریستم ،
اما آیا ؛
رفتنم را خواهم خندید ؟
نمی دانم ؛
اما میدانم که آن را
چگونه بودن و چگونه ماندنم مشخص خواهد کرد ...
آری گاهی ساعتها با خود...
فکر میکنم... فکر میکنم... فکر میکنم...
زهرا گاهی با خود فکر میکنم ... ،
آمدنم را گریستم ،
اما آیا ؛
رفتنم را خواهم خندید ؟
نمی دانم ؛
اما میدانم که آن را
چگونه بودن و چگونه ماندنم مشخص خواهد کرد ...
آری گاهی ساعتها با خود...
فکر میکنم... فکر میکنم... فکر میکنم...
دقت کردین جقد بده آدم تنها باشه بعدش از یه چیزی بد خندش بگیره با دوستام خداحافظی کردم بعد معلم سال قبلمو دیدم سلام وعلیک کردیم ازم پرسید چه رشته ای رفتی منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم اصول قیافه معلمه دیدنی بود گفت این جه رشته ای گفتم ببخشید گیج شدم حسابداری(از بس سر کلاس اختصاصیامون به کتاب اصول حسابداری میگفتن اصول) آقا تا خوده خونه تنها بودم گوشیمم نبرده بودم که حداقل خیال کنن دارم از تو گوشی اس ام اسی میخونم یا دارم حرف میزنم عین خولا میخندیدم و مردم نگاه میکردن یه افقی غروبی چیزی نبود ما محو بشیم