زن یعنی نـاز … مرد یعنی نیــاز …
مرد یعنی غرور ، زن یعنی شکست غرور …
مرد یعنی باید ، زن یعنی شاید …
مرد یعنی بودن ، زن یعنی فنا …
مرد یعنی دیدن ، زن یعنی چشم فرو بستن …
مرد یعنی دم ، زن یعنی باز دم …
مرد یعنی منطق ، زن یعنی احساس …
مرد یعنی حکومت ، زن یعنی اطاعت …
…
مرد یعنی سخاوت ، زن یعنی صداقت …
مرد یعنی رهایی، زن یعنی تسلیم …
مرد یعنی شرافت ، زن یعنی نجابت …
مرد یعنی خشونت ، زن یعنی لطافت …
مرد یعنی غیرت ، زن یعنی عزت …
مرد یعنی من ، زن یعنی ما…
مرد یعنی صلابت ، زن یعنی قداست …
مرد یعنی پیمودن ، زن یعنی صبوری …
مرد یعنی اکنون ، زن یعنی فردا …
مرد یعنی ساختن ، زن یعنی سوختن …
مرد یعنی دلدار ، زن یعنی دلداده …
مرد یعنی خواستن ، زن یعنی کاستن …
مرد یعنی ربودن ، زن یعنی کشش …
مرد یعنی بیارام ، زن یعنی بیاسای …
مرد یعنی یک جرعه هوس ، زن یعنی جام لبریز نفس …
مرد یعنی سالار ، زن یعنی ره سپرده به دامان یار …
مرد یعنی نیمی از وجود ، زن یعنی نیمه دیگر …
و اما با اینهمه معانی بی انتهای دشت آشنایی ،
مرد یعنی انسان یعنی دریای احساس یعنی دوست داشتن جاودانه
یعنی تکیه گاه وجود یعنی آرامترین خلقت …
و زن یعنی آرامگاه خلقت یعنی از سر تا پای ایثار
و مرد یعنی واژه ی غیرت و مردانگی یعنی هستن ، شدن و گشتن
و زن یعنی مهر و وفای بی کرانه یعنی انس و صفای خالصانه
یعنی امید بخش روزهای آینده یعنی همراه و همدم تنهایی ها و غربت
و همسفر راه پررمزو راز زندگی و
و مرد یعنی تنها یک واژه و آنهم مرد …
و زن یعنی تنها یک واژه و آنهم
عشـق …
دوست دارم همه خوبیها را.....که راس تمام آنها حضرت دوست صدر نشین است...
hamed azami
http://facekoob.ir/facepatogh
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟