قدیما دخترا میخواستن برن خونه رژ لبشونو پاک میکردن, ولی الان بدون رژ برن خونه داستان میشه!
در جریانید که !!!قبلنا داشتیم زندگیمونو میکردیم
یه سری هم به نت میزدیم... حالا همیشه تو نتیم یه سری هم به زندگی میزنیم!!! قدیما: موی بلند.. ناخن دراز.. واه واه واه
الان: موی بلند.. ناخن دراز... ماه ماه ماه !! {-w32-}{-w32-}{-w32-}{-w32-} قدیما: هرکی روزه نبود باید می رفت یه گوشه ای یه چیزی میخورد بقیه نبیننش
الان: هر کی روزه ست باید بره یه گوشه مزاحم غذا خوردن بقیه نشه ! {-w16-}{-w16-}{-w16-}{-w16-}قدیما مراسم خواستگاری واسه معرفی دخترو پسرا بود ولی حالا فقط واسه معرفی پدر مادرا ست {-w12-}
{-w57-}{-w57-}{-w57-}{-w57-}قدیما مردم الکی حلقه دست میکردن که همه فکر کنن متاًهلن مثلاً کسی مزاحم نشه.. امروز اونا که ازدواج کردن قایم میکنن که موارد جدیدو از دست ندن{-w16-}{-w16-}{-w23-}{-w23-}{-w23-}
خدایی
چی بودیم چی شدیم{-w23-}{-w23-}{-w57-}{-w57-}

سام بلک
من اومدم

زنه یه سیم کارت میخره می خواسته شوهرشو سورپرایز کنه...
از تو اشپز خونه به شوهرش اس ام اس میده:
سلام عزیزم خوبی؟
شوهرش جواب میده:
سلام گلم خودم بهت زنگ میزنم. الان انتر خانم تو آشپزخونس...

.....

بدون آغوش گرمش خوابم نمی بره
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
الکی فاز عشقی برندار بخاریمونو میگم
.
..
..
.
.
.
..
.
.
..
.
.
..
تا چند وقت دیگه از روی تخت نقل مکان می کنیم کنار بخاری

شترمرغ یجوری میدوعه
.
.
.
.
.
.
.
.
انگار یکی جلوش وایستاده دستاشو باز کرده، میگه بیااااا بغلم {-w40-}
دراز توهمی {-w12-}

ساقه طلایی یه جوریه انگار 50 درصدش از یزید تشکیل شده لا مصب







با هرچی میخوری باز تشنه ت میشه

آیا از قیافه ی خود رنج میبرید؟؟؟

.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
پس قربونت روتو اونور کن حداقل ما دیگه رنج نبریم!!!

پدرت روز اول مدرسه ازت فیلم گرفته؟

من بابام سر کوچه پیادم کرد گفت:

ساختمون های آخر یکیش تابلو دبستان داره

بعدا یادش آمد هنوز خوندن بلند نیستم

یه بار موقع خون گرفتن خودمو زدم غش و ضعف
که اون دوتا پرستار خوشگلا زیر بغلمو بگیرن بلندم کنن
نامردا رفتن توالت شور بیمارستانو صدا کردن اومد ؛
یارو هم تیِ دسشویی رو گذاشت اونور اومد شکل گوسفند بغلم کرد انداختم رو تخت
بعد با همون دستش بیسکویت باز کرد درآورد گذاشت دهنم گفت بخور فشارت افتاده

شب عروسی دختره فامیلای عروس میخوندن

نون و پنیر و نعنا...مادر عروس شد تنها....

پدر عروس از ته خونه داد میزنه میگ

نون و پنیر و پونه...پس من خرم توخونه…؟؟؟

رفتم کتابفروشی خواستم وانمود کنم خیلی حالیمه گفتم کتاب ماورای انتگرال رادیکالیسم رو دارید؟گفت بله





موهام ریخت
گفتم پس یک جلد خرس مهربون بدید

ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ
ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯼ ﭼﭗ ﺭﻭ ﺯﺩ ﺑﻌﺪ یهو ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺖ !
ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺷﯿﺸﻪ ماشینش
ﻣﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯼ ﺍﻭﻧﻮﺭﻭ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻮﺭﯼ ﺍﻭﻣﺪﯼ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﺯﺩﻡ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ،

ﺗﻮ که صب تا شب آمار منو میگیری ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ سمت ﺭﺍﺳﺘﻪ؟
خداییش خیلی قانع کننده بود

.....................
......................؟؟
..............!!!!!!!!!
.......... .