من دلم ميخواهد،خانه اي داشته باشم پر دوست
کنج هر ديوارش،دوستهايم بنشينند آرام
گل بگويند و همه گل شنوند
شرط وارد گشتن،شستشوي دلهاست
شرط آن داشتن يک دل بي رنگ و رياست
بر درش برگ گلي ميکوبم
روي آن برگ نويسم اي يار،خانه ي ما اينجاست
تا که سهراب نپرسد هرگز،خانه ي دوست کجاست