سالها پیروی مذهب رندان کردم/تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان /که من این خانه به سودای تو ویران کردم
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون/میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست/آنچه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع/گرچه دربانی میخانه فراوان کردم
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا/من چرا عشرت امروز به فردا فکنم

پسند