راهــ کـِـﮧ میـروے
عَقــَـب میـمــانَــم•••
نـَه بـَـرای اینـکـِـﮧ نـَخواهَـم با تــُـ[]ــو هـَـم قــَـدم باشَـم
میـخواهـم پا جاے پاهایـَـت بگــُـذارَـم
میـخواهـَـم مـُـراقبـَـت باشَم
میـخواهـَــم رد پایـَـت را هیچ خیابانـے در آغوش نکـِـشـَــد
تـــُـ[]ـو فــَـقـَـط بـَــراے مـَـنے•••
محمدرضا محمدی
یه زمانی قاری قران بودم
یه زمانی مداح بودم
یه زمانی با اخلاق ترین دانش اموز مدرسه بودم
یه زمانی همه ی نمازام اول وقت بود
یه زمانی....
خلاصه ما داشتیم جون میدادیم وسط حیات خا نوادمون هم خواب بودن
من شهادتین رو خوندم
اماده ی مردن بودم
یاد گناهایی که کردم افتادم
خیلی پشیمون شدم
خدارو به اسم حضرت زهرا قسم دادم
گفتم دیگه دور ناموس مردم نمیرم
اون شب منو بردن بیمارستان
تو بیمارستان به صبح نکشیده حالم خوب شد
گفتن شما سالمی میتونی بری
باورم نمیشد
من نجات پیدا کردم ..فاطمه ی زهرا نجاتم داد.
ولی حالا وقت توبه بود
ولی من باز توبه شکستم
باز قلبم درد گرفت
خیلی دیر شده نه برای توبه
برای پیدا کردن خودم
من یه زمانی عاشق بودم
عاشق مهدی
ولی الان....
من حالا دیگه مهدی رو میخوام
وتنها با اون ارامش میگیرم
تو هم مثه بقیه اسم منو هرچی دوست داری بزار
دیوونه
بسیجی
حفتی
افراطی
امل
ولی من عاشق مهدی شدم
عشق من
اما
مثل عشق تو نیست
برادرم
عشق من هیچ وقت به کسی پشت نمیکنه
وهیچ وقت به کسی از پشت خنجر نمیزنه
عشق من مرده
تعجب نداره
چون عشق باید مرد باشه وگرنه نامرده
برادر عزیزمن
من خواستم بالا تر از عشق رو به تو معرفی کنم
تا ارامش پیدا کنی
تا روحت از ازار دنیا راحت بشه
تو زود تر از من اقدام کن
مهدی تنهاست
من فکر کردم عمر خیلی طولانیه ولی فهمیدم عمر 2روزه
حتی اگه 100سال باشه
من خواستم بهت بگم
که مهدی هم مثه ما دلش شکسته
من از این دنیا میرم ولی این نصیحتی برادرانه
از برادر کوچک ترت بود
.
محمدرضا محمدی
امید وارم موفق باشی داداش گلم
حذف التعليق
هل أنت متاكد من حذف هذا التعليق ؟
ԋσʂʂҽιɳ
حذف التعليق
هل أنت متاكد من حذف هذا التعليق ؟