سهم جهنم از این قوم باطلم

سهم خودم

خدای خودم

سهم کاملم

سهمم سفید بود

از در پشتی زمین رفتم

و جاده کمی متمایل به گوشه هام شد

پرده های اتاقم کشیده می خوردند از من

خورشید شاعرانه ای هستم دائمی

پشت کوه هم بروم روزم

بی سمتی در سماع هم بی سمت

حلاج دار به دستی که روی هر کوه

صلیبی عمیق داشت

ما در هوای تخت کمی تنگ تر شدیم

رفتیم تا عمیق بمیریم

تر شدیم

شبی که هوای بی سقفم گرفته بود

بوی_ لمس_ تو در تمام_ اتاق معطل شد

فنجانی که در احتمال_ تو برگشت

قهوه ای های زیادی برای زدن داشت



ساعت از نبود_ تو در خانه بی صداست

به خانه می رسم و نبود_ تو را کوک می کنم

ساعت صدای مرا در نبود_ تو زنگ می زند

و شب از تیک تاک_ نبود_ تو در خانه راه می رود

آن شب خدا حکایت ما را مرور کرد

ما را دوروی صفحه نوشت و عبورکرد

به شانه های بی پرده ات بگو

خاطرات خاک شده می بلعم

دیدار ما به حرفی که در گلومان مرد

کبریت زیر صدام بکش

و روی قبرم کلید بذار!

مردگان هم دلی برای تنگ شدن دارند

پسند