پیش 7 سال - ترجمه

روزها با فکر او دیوانه ام ، شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم ، اما من اغلب بیشتر

باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست
شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر !

پشت لحن سردخود ، خورشید پنهان کرده است
عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر

حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است
از هر انگشتش هنر می ریزد ، از لب بیشتر

یک اتاق و لقمه ای نان و حضور سبز او
من چه میخواهم مگر ازاین مکعب بیشتر ......

پسند