7 yıllar önce - çevirmek

غزلی ناب تر از چشم تو انشا نشده
شاعری چون لب شیرین تو پیدا نشده

هیچ کس مثل تو انگیزه اشعارم نیست
هیچ کس مثل من از عشق تو رسوا نشده

آنچنان پرشده از حجم حضورت دل تنگ
که پس از تو احدی در دل من جا نشده

در همان لحظه ی اول که نشسته به دلم
تا همین آن سرودن غم تو پا نشده

خواستم بوسه بچینم، نه بکارم گل من!
بر لب باغچه ات قسمتم اما نشده

راستی ماه به تو رفته کمی دقت کن
متمایل شده سمت تو ثریا، نشده؟

زهره دیشب به نگاه تو حسادت میکرد
چشم بهرام که بر صورت تو وا نشده؟

در دلم بود که یک بار شبی تا دم صبح
گوشمان را بسپاریم به دریا...نشده

با خیال تو غزل پشت غزل یعنی که...
"بعد تو هیچکسی این همه تنها نشده"

Beğen