من همان مجنونم........ من همان دیوانه............من همانم که در نبودنت سر به بیابان گذاشت........
و تو چه ناجوانمردانه سپردی ام به طوفان...........اکنون دیگر سالهاست که دیگر خفته ام......
دیگر فسیل شده ام........ولـــــــــــــــــــی.............نمی دانم چرا قلبم هنوز دیوانگی میکند........؟؟؟؟
شرمگینم........
درمانده ام..................
من تو را از کجا برایش بیاورم......................................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
احساساتي ودقيق
monalisa=zo
Deletar comentário
Deletar comentário ?
زری
Deletar comentário
Deletar comentário ?
سارا
Deletar comentário
Deletar comentário ?