در شهری قدم میزنم که دختران لبان سرد خود را سرخ میکنند تا شاید دل سیاه پر هوس پسران سرخ شود به بهانه عشق در شهری زندگی میکنم که پسرانش ادای مجنون را در می آورند تا شاید تن لیلی های ساده را به دست بیاورند
بخون من زن هستم همان ضعیفه ای که بوی تنش مردانگیت را زیر سوال میبرد من زن هستم همان که فرق نیاز من و تو.....هرزگیست من زن هستم همانی که برای ادامه ی بقا به من محتاج هستی همان ناقص العقلی که تمام تو را از چشمانت میفهمد....
مهران
Eliminar comentario
¿ Seguro que deseas eliminar esté comentario ?
مهرناز رام
اعتقادم دارین به پستهایی که میذارین یا فقط ...
Eliminar comentario
¿ Seguro que deseas eliminar esté comentario ?
مهدی فهیمی
عشق بهانه نمیخاد دل میخاد نه پسرایی که ادای مجنون در میارن
شاید دخترانمون هم ادای لیلی در میارن
جای این گونه صحبت ها بهتره علمی صحبت بشه که کار متخصص خودشه.
Eliminar comentario
¿ Seguro que deseas eliminar esté comentario ?