خانه های قدیمی را دوست دارم
چایی همیشه دم است روی سماور ، توی قوری
در خانه همیشه باز است
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد
غذاها ساده و خانگی است ، بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود
کسی نان خشکه ندارد ، نان برکت سفره است
مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
دوستی ها حساب و کتاب ندارد
سلام ها اینقدر معنا ندارد
سلام گرگی وجود ندارد
افسردگی بیماری نایابی است …
http://www.ordup.org/images/uploads/8d13a6e4cb3228c41fec99d8124481d2/6904c7b6ed632be5d784a118f18c715e.jpgاگر می دونستی قطره ی بارون وقت دور شدن از ابرا چه حالی می شه
اگر می دونستی یه بندر وقت رفتن کشتی ها چه تنها می شه
اگر می دونستی درخت کاج وقت پر کشیدن پرنده ها چه غمگین می شه
اگر می دونستی که رفتنت چه آتیشی به جونم می کشه
اون وقت اینقدر راحت نمیگفتـــی خداحافظ