وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني
چقد اهسته ميره ميفهمي پير شده
وقتي داره صورتشو اصلاح ميكنه و دستش ميلرزه
ميفهمي پير شده
وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره
ميفهمي چقد درد داره اما هيچي نميگه
و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش
به خاطر غصه هاي تو هستش
دلت ميخواد بميري
رکسانا
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟
ادریس موحدی
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟
رکسانا
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟