دلکده Cover Image
دلکده Profile Picture
7 کاربران

صبح امیدم
تشنه ئ زمزمه ام
تشنه ئ جام می الست
یک نفر میان پریشانی تلفظ بشارت
میان عافیت نور
سجود سبزت را به تماشا نشسته است .
تا طلوع تک واژه ئ هدایت ، چند ساعت راه است ؟

پسند

باز می آیی از مجاورت حیات ،
ظلمت جهل را چراغان می کنی .
مرغان باغ نشاط می خوانند .
زنبق چشمان شکوفا می شود و
بینایی ره گم کرده
با صد سوزن نور، بلوغ خورشید را
هویدا می کند .

پسند

تنها در خرمن تیرگی شب می رفتم .
نگاهم از زنبق خوابستان تهی شده بود .
تنها می رفتم ،
تا در آبی بلند بیاندیشم .
ناگهان ، آن سوی تنهایی ، میان تاریکی
زمزمه ای محراب تاریکی را آکنده ساخت .
صدای نفس هایش مشت ساقه های ثانیه را فشرد .
سپیده سر زد ، آهنگ نیایش مرا در بیداری ستاره ها گم کرد .

پسند

زیر سقف وقت
مرتع ادراکی سبز گشوده شد .
یک پرواز فکر صدای کاهش خواب های نقره ام را
تا اوج زایش ستاره ها افول داد .
طنینی فلسفه های لاجوردی در مرتع می ریخت
نزدیک انگشت تنهایی
عروجی آسمانی متولّد شد .
آفتاب آمد .

پسند

یک نفر می آید
تا معنویت باران چشمانم را
در آغاز چشمه ئ جسمم
آب تنی دهد .
تا دست صبح را در
احشای خیس نارون ها
نورافشان کند .
حنجره ئ آفتاب را ، در وسط ابرهای ایمان
بنشاند .
از آیه های سحرگاهی
اشاره های خوشایند مرطوب را
پای اضلاع فراغت پیدا کند .
می آید تا متن سپید صلاة .

پسند
درباره

مجموعه ای از دلنوشته های معنوی