تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟ عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی
بنشستیم تو در قلب و
منِ خسته به چاهی
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز
از آن لحظه ی آغاز
از آن چشم ِ گنه کار
از آن لحظه ی دیدار
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت،
همه بر دوش بگیرم ارزو