یادم باشد که حرفی نزنم که به کسی بربخورد ................................... نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد .......... راهی نروم که بیراه باشد ................. خطی ننویسم که آزار دهد کسی را .................................. یادم باشد که روز و روزگار خوش است ....................... همه چیز روبراه و بروفق مراد است و خوب .................. تنها٬ تنها دل ماست که دی نیست .................................. آره .............................................. _______________________________ بیشتر پستامم دکلمه خودمه عذر میخوام بابت همشون __________________________________ به فرموده امام علی علیه السلام: «هنگامی که چشم، مورد شهوت انگیز را ببیند، فکر از توجه به عاقبت، کور(ناتوان) می شود».(3) __________________________________ زن حرمت دارد قداست دارد برای با زن بودن و ماندن باید مرد بود نه نر __________________________________ دوست من مرد باش لوتی بااششش اون رگ لاتیمونم هست __________________________________ مرا در قبر سیاهی بگذارید تا همه بدانند در سیاهی ترین تاریکی ها جان باخته ام. هر گاه در جای قبر من تردید داشتید قطعه سنگی را از کوه بغلتانید هر جا آرام گرفت بدانید آنجا قبر من است. دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند به آنچه خواستم نرسیدم. چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند تا آخرین لحظه چشم انتظار مانده ام. موهایم را پریشان بگذارید تا همه بدانند در این دنیا هیچ امید و آرزویی نداشتم. بوته گلی وحشی در تابوتم بگذارید تا به جای معشوقم همراهم باشد. تکه یخی روی قلبم بگذارید تا با تابش آفتاب،آب شود و به جای عزیزم برایم بگرید. آخر كس ندارم كه برايم گریه ..... __________________________________ بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود اهل زمین نبود نمازش شکسته بود برسنگ قبر من بنویسید شیشه بود؛ تنها از این نظر که سراپا شکسته بود پاک بود؛ چشمان او که دائماً از اشک شسته بود این درخت عمری برای هر تیشه و تبر دسته بود فقط نوشتم: به خاطر همه کسایی که یه دل شکسته دارن به خاطر همه کسایی که یه دل سنگی دارن به خاطر همه کسایی که تو دنیا شرف رو زیر پا نمیذارن به خاطر همه کسایی که معنی شرف رو نمیدونن به خاطر عشقی که دروغه به خاطر محبتی که از روی ترحمه به خاطر همه اونایی که میرن به خاطر همه اونایی که فعلا تشریف دارن به خاطر دلی که بیهوده شکست به خاطر اشکی که بیهوده ریخت به خاطر گناهی که نکردم به خاطر قصاصی که شدم به خاطر همه بی حرمتی هایی که بهم شد به خاطر تویی که تا قیامت فراموشت نخواهم کرد به خاطر قسمی که شکستم تا تو رو خوشحال کنم به خاطر چوبی که واسه شکستن قسمم خوردم به خاطر گناهی که کردم به خاطر گناهی که تعطیل شد به خاطر آه هایی که کشیدم به خاطر سردی نگاه تو به خاطر تویی که هنوز فرق خوب و بد آدما رو ندونستی به خاطر بدی خودم به خاطر درگذشت خاطره به خاطر کاسه های داغ تر از آش به خاطر اعتمادی که از بین رفت به خاطر اونایی که فکر میکردن من بهشون حسودی کردم و به خاطر خیلی چیزای دیگه که نگفتنش بهتر از گفتنشه