مهلا تو، عقــربــه ســاعــت شمــاری؛
مــن، دقیقــه شمــار!
لحظــه شمــاری مــی كنــم،
بــرای دوازده، تمــام . . .
مهلا برای تصاحبت نمی جنگم!
احاطه ات نمی کنم تا مال من شوی!
با رقیبان نمی جنگم!
عشق تملک نیست، تعلق است!
ولی اگر بیایی و بمانی،
برای با تو ماندن، با دنیا می جنگم
مهلا تارهای گیتارم را به لرزش در می آورم
تا بارها و بارها به تو بگویم دوستت دارم
بارها این تارها به صدا درمی آیند و می گویم : تولدت مبارک بهترینم