وقتی که دلتگ می شم و
همراه تنهایی می رم
داغ دلم تازه می شه
زمزمه های خوندنم
وسوسه های موندم
با تو هم اندازه می شه
قد هزارتا پنجره
تنهایی آواز می خونم
دارم با کی حرف می زنم؟!
نمی دونم، نمی دونم
این روزا دنیا واسه من از خونم کوچیک تره
کاش می تونستم بخونم قد هزار تا پنجره
طلوع من، طلوع من
وقتی غروب پر بزنه
موقع رفتن منه
حالا که دلتنگی داره
رفیق تنهاییم می شه
کوچه ها نارفیق شدن
حالا که می خوان شب و روز
به هم دیگه دروغ بگن
ساعت ها هم دقیق شدن...
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺮﻭ ﻧﺒﺎﺷﻪ ...
ﺗﺨﺲ ﻧﺒﺎﺷﻪ ...
ﺳﺮﺗﻖ ﻧﺒﺎﺷﻪ ...
ﺷﯿﻄﻮﻥ ﻧﺒﺎﺷﻪ ...
ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺒﺎﺷﻪ ...
ﺑﺎ ﺧﻨﮓ ﺑﺎﺯﯾﺎﺵ ﻧﺨﻨﺪﻭﻧﺪﺕ ...
ﺍﺯﺕ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ ﻧﺨﻮﺍﺩ ...
ﺑﺪﻭﻧﻪ ﺣﻖ ﺑﺎﺗﻮ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﮐﻨﻪ ...
ﮔﺎﺯﺕﻧﮕﯿﺮﻩ ...
ﮐﻞ ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﺭﮊ ﻟﺒﯽ ﻧﮑﻨﻪ ...
ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﭼﺸﺎﺷﻮ 4 ﺗﺎﯾﯽ ﻧﮑﻨﻪ ﺗﻮﮔﻮﺷﯿﺖ ...
ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻪ ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﯾﻨﯿﻪ .....
هادی
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟