به دنبال رفتن و دل کندن و یک چمدان هستی
برای روز های تنهایی این مرد  نگران هستی
چشم می بندم و انگار که هستی اینجا
چه خیاله خنده داریست؛تو کنار اتوبان هستی
چه کنم با دل خود تورا ز من می خواهد
دل است دیگر نمی فهمد تو مال دیگران هستی
آن کودک مظلوم ما که رنگ زندگی ندید
تو بگو برای بچه ی چه کسی مامان هستی
کلاغ دلم یک شب خودش را کشت
وقتی دید تورا که میان کبوتران هستی
حسین تخمکار

پسند