پیش 7 سال - ترجمه

بهار را گذاشته ام پشتِ چین هایِ دامنت
تو بیایی چای دارچین که هیچ
چایِ بهارنارنج هم آماده است
تو بیا
من عطرِ اردیبهشت را از همین حالا
از همین زمستان یخ زده
به تمامِ دنیا می پاشم
گفته بودم به معجزه ی عشق ایمان بیاور
نیاوردی !
من با همین چای و همین تو
یک دنیا را عاشق می کنم
دیوانه جان !
تو چه می دانی کسی که همه چیز را می سپارد به دل
چه رسوایی می شود
حالا هِی نیا
حالا هِی نباش
حالا هِی گوش هایت را بگیر
چشمانت را ببند
و باور نکن که عشق
مرا چه لامذهبی کرده است
که به هیچ صراطی جز تو
مستقیم نمی شود
بهار را گذاشته ام پشتِ لبخندِ تو
تا هربار برایِ من می خندی
تمامِ دنیا را در زمستانی ترین فصل
بوسه بارانی کنم به گرمایِ مرداد
@asheghaneshe

بهار را گذاشته ام پشتِ چین هایِ دامنت
تو بیایی چای دارچین که هیچ
چایِ بهارنارنج هم آماده است
تو بیا
من عطرِ اردیبهشت را از همین حالا
از همین زمستان یخ زده
به تمامِ دنیا می پاشم
گفته بودم به معجزه ی عشق ایمان بیاور
نیاوردی !
من با همین چای و همین تو
یک دنیا را عاشق می کنم
دیوانه جان !
تو چه می دانی کسی که همه چیز را می سپارد به دل
چه رسوایی می شود
حالا هِی نیا
حالا هِی نباش
حالا هِی گوش هایت را بگیر
چشمانت را ببند
و باور نکن که عشق
مرا چه لامذهبی کرده است
که به هیچ صراطی جز تو
مستقیم نمی شود
بهار را گذاشته ام پشتِ لبخندِ تو
تا هربار برایِ من می خندی
تمامِ دنیا را در زمستانی ترین فصل
بوسه بارانی کنم به گرمایِ مرداد

پسند