7 aos - Traducciones

دردتان درد خودنویسم بود
شعرهایم گواه خیسم بود
حس تیز سرنگ را دیدم
سینه و دست تنگ را دیدم
روز بر گرده ها عرق می شد
بچه ها خرج زر ورق می شد
مرگ شب ها سرنگ بر می داشت
روی بازوش نقطه چین می کاشت
جنس گرمای زن خیابان شد
چشم هایم جنوب تهران شد
جای ماندن نداشت این پیری
کفش بی زیر و رو زمین گیری!!
جدول از هر چه بود حل می کرد
ته هر جیب را بغل می کرد

Me gusta