دربدرم ، در سفرم ، عاشق و دیوانه سرم
ناله به چشمانِ ترم ، واله و ویرانه سرم
دلشدهٔ کوی توام ، دار به گیسوی توام
مستِ تن و بوی توام ، محو لب و روی توام
جز تو به کس برحذرم ، گر که روم در خطرم
نازِ نگاهت نظرم ، هیچ مگو رهگذرم
سوز منی ساز منی ، نغمه و آواز منی
پای نباشد به رهت ، حاصل پرواز منی
خوار توام زار توام ، چون خس نیزار توام
آتش تو عشق من و مرد خودآزار توام
در ره تو بنده شدم ، شهره و تابنده شدم
بر سرِ این کوی و گذر ، مایهٔ هر خنده شدم
فانی ام و جانی ام و شاعر دلخوانی ام و
جان به رهت آنی ام و ساحل طوفانی ام و
سجده به جام تو کنم ، پای به دام تو کنم
کفر به کام خودم و عشق به نام تو کنم
مایهٔ شعرم تو شدی ، آیهٔ شعرم تو شدی
وزن غزل های دل و پایهٔ شعرم تو شدی️