/عاقل ودیوانه/
گفت عاقلی به یک دیوانه مست
که دست بردار ازاین حال وزآن جام شرابت
عاقل شوبه دنیایت نظرکن
زندگی راهمچو آدمیان تو روان کن
گفت آن مست بی حال
که عاقل شوم ازبهر کدام دنیا وآدمها
دنیایی که گندآب بهتر پرستی هاشده
زدنیا آدمها چه میخواهم ببینم که
که آدمیان جام زیبای عشق را
باسنگ تمدن خورد کردند
که نامردان باشلاق تهدید
به دوش ساده لوهان بارخودرامی برند
عده ای هم خیلی ساکت آرام
تخم دروغ وبیهودگی درمیان جمع می پاشند
بس است دیگر همین چند نکته زدنیای آدمهای عاقل .....آدمهای سالم
بدان ای عاقل مجنون
اگر این است عقل دنیای آدمهای عاقل
نامردم اگر تالحظه آخر
دست از جام شرابم من بشویم
/تیرماه78/

پسند