به بهانه ليگ پانزدهم

فوتبال جنگ مغزهاست نه زبـان‌ها

فوتبال ایران ،لیگ برتر 

در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، فوتبال جنگ مغز‌هاست. سرمربی در کنار خود تیم پزشکی دارد، گروه فیزیوتراپی، متخصصان تغذیه، روانشناس و... همه و همه ساعت‌ها و روزها تلاش می‌کنند تا آخر هفته فوتبالی که در زمین نمایش داده می‌شود، فوتبالی زیبا باشد. فوتبالی با سرعت بالا، رد و بدل شدن پاس‌های متعدد، خلق حملات پرتعداد روی دروازه حریف و...

فوتبال جنگ مغز‌هاست. مربي تمرين‌دهنده، مسابقه كه تمام مي‌شود فيلم بازي حريف بعدي را مي‌بيند. براساس نقاط ضعف و قوت حريف، قلم در دست مي‌گيرد و طراحي تمرين مي‌كند. سرمربي مهره‌چيني و بازيخواني خود را در بازي قبلي مرور مي‌كند. به موازات تيم پزشكي آمادگي جسماني بازيكنان را زير نظر دارند. متخصصان تغذيه داده‌هاي پزشكي را از GPS مي‌گيرند و برنامه تغذيه مي‌ريزند. اين چرخه مي‌چرخد تا فوتبال بهانه‌اي شود براي رقابت صحيح، تخليه هيجانات روحي- رواني، درآمدزايي، تبلور غرور يك شهر يا يك كشور، همدلي، تماشاي زيبايي‌ها، كمك به آنهايي كه همنوعي را جستجو مي‌كنند نه ترحم و بهانه‌هاي ديگر...

اما در ايران فوتبال بيشتر جنگ زبان‌هاست. انگيزه بيشتر در كلام ديده مي‌شود تا در عمل. اثبات اين ادعا ساده است. همين فصل بيشتر تيم‌ها تمرينات خود را دير آغاز كرده‌اند. انگار نه انگار كه براي موفقيت بايد همه اعضاي مجموعه را گرد هم آورد و به موازات تلاش كرد؛ ساعت‌ها، روزها، هفته‌ها و ماه‌ها. در كشوري مثل آلمان يا اسپانيا يا انگليس مسابقه كه شروع مي‌شود سكوي خالي نمي‌بيني. با شروع مسابقه تماشاگر تهييج مي‌شود و شروع مي‌كند به تشويق و شايد كري‌خواني و......

پسند