پیش 9 سال - ترجمه

اين متن يکي از بهترين و زيباترين متنهايي که تا حالا خوندم


بعضي وقتا ما آدما يه الماسي و تو دستمون داريم ... چشممون به يه گردو ميفته که رو زمين داره تو سراشيبي ميچرخه و پايين ميره ... دنبال گردو ميدويم ... اينقدر تند دنبال گردو ميدويم که حواسمون از الماس توي دستمون پرت ميشه ... وسطاي راه خودمون و پرت ميکنيم رو گردو و بالاخره ميگيريمش ... الماس از دستمون پرت ميشه و ميره ته يه چاه خيلي عميق ... گردو رو ميشکنيم و ميبينيم پوچه و گنديده است ... ما ميمونيم و پوست گردويه گنديده و يه دهنه باز و يه دنيا حسرت ... قدره الماسي و که تو دستت داري بدون و نذار يه گردو حواست و پرت کنه ... اين واقعيت زندگيه ماست ...

پسند