سر چهار راه پشت چراغ قرمز بودم که کودکی دوان دوان سمتم آمد و گفت:
آقا آقا ... چسب زخم نمیخواین؟ ارزون میفروشما ...
لبخندی زدم و گفتم: اگه تمام چسب زخمهایت را هم بخرم نه زخمهای من خوب میشود نه زخمهای تو ...
کودک نگاهم کرد و گفت:
لاشی پول نداری چرت و پرت فلسفی تحویلم نده..