پیش 9 سال - ترجمه

عصریه اتفاقی افتاد که کمرم شکست ، موندم ، نمیدونستم چکار کنم ، اونی که دوسش داشتم تو خطر بود و قول داده بودم تو سختیا کنارش باشم ولی نمیتونستم ، برای اولین بار بد قول شدم ،خورد شدم ،این قلب لامصبم که باهام راه نمیاد ، اینقدر قفسه سینم درد میکنه که حس میکنم الانه قلبم ازش میزنه بیرون،قرصامو دوبل خوردم خیلی میترسیدم ، اونی که تا حالا بهش گفته بودم تکیه گاهتم رو ولش کرده بودم چاره ای برام نمونده بود ، خدایا تو بگو راه درست چیه چکار کنم ؟خدایا خودت ازش محافظت کن ...تمام درا در ارز چند لحظه بسته شد ، دیوارا دارن بهم فشار میارن دارم له میشم
چی قراره بشه ؟ نمیدونم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پسند