9 années depuis - Traduire

یه روز بابام یه گلدون با گلش خرید آورد گذاشت رو تاقچه،آقا من سه روز بش آب میدادم.روز سوم وقتی از سر کار اومد گلدونو برداشت،یه سینی با چاقو برداشت شروع کرد به قاچ کردن گلدون...
.
.
.
.
.
.
.
.
اونجا بود که ما تازه فهمیدیم آناناس چیه!!
برگرفته از واقعیتهای دهه شصت...

Aimer