دیدگاه یک جوان شیعه در مورد جنگ نرم
می خواهم کمی با افکار شما بازی کنم و اندکی شما آن را کنکاش کنید می خواهم بعضی از تصورات شما رو تایید و بعضی ها را نقض کنم؛این متن صرفا یک برداشت آگاهانه از جنگ تمام عیار بشریت است.
جنگ تحمیلی رو متصور شوید وهمچنین جنگ نرم کنونی را و با مقایسه آنها به نتایج جالبی میرسیم که ذهن ما از آن غافل است:
اصولا هر جنگی یک خط مقدم دارد یعنی برای جنگ حد مرز قائل شدند ولی در این جنگ خط مقدم وجود ندارد مرزی تعریف نشده است دشمن هر لحظه و در هر مکان میتواند به شما ضربه بزند حتی در محراب مسجد...
در جنگ تحمیلی ما خیلی شهید دادیم و خیلی ها هم جانباز شدند و خیلی ها هم اسیر وبعد آزاده شدند ما به شهدایمان افتخار میکنیم و همچنین مدال افتخار جنگاوری رو به جانباز هایمان و آزاده هایمان میدهیم و از این همه سختی و مرارتی که برای حفظ اسلام کشیدند بی نهایت تشکر میکنیم؛آیا جنگ کنونی اینگونه است؟آیا هر کس ترکشی بخورد اجر و قربی دارد؟آیا اسرای ما آزاده لقب میگیرند؟
پاسخ همه این سوالات رو در ذهن کنجکاوت جستجو کن تو هم میدانی که پاسخ خیر است حتی کسی که ترکش میخورد از جانب بقیه نیرو ها ترد میشود؛دشمن خیلی بی رحم است و در این جنگ سن و سال برایش مطرح نیست میخواهد کودک باشد یا پیرمرد پس زیاد به قشر خاصی فکر نکن و بدان خود تو الان در جنگ حضور داری....
در جنگ تو باید بدانی دشمنت کیست یا لا اقل قابل لمس باشد و با چشم خود دشمن قابل دیدن باشد ولی در این جنگ دشمن تو نامرئی است جنگ با دشمن نامرئی خیلی هولناک خواهد بود....
در جنگ تعداد سربازان قابل شمارش است ولی در این جنگ شمارش برای تو معنا ندارد و دشمن میتواند به تنهایی به یک ملت هجوم ببرد.
و در پایان برای جنگ زمان تعیین شده مثلا

پسند