9 aos - Traducciones

الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی

طبیب حاذق این قلب بیمارم تو باشی

می دونی میشکنه این قلب من در کنج سینه

اگه بیدار بشم و بازم به بالینم نباشی

نمی ترسم اگر در راه عشقت زا به را شم

نمی ترسم اگر قربونی عشق تو باشم

تو یه باغ گلی بزار که من خار تو باشم

بزار تا اخر عمرم گرفتار تو باشم

می خوام اسب مراد و زین کنم پشتش سوار شم

بتازم سوی شهرت پشت خونت موندگار شم

بدنبال تو از شهری به شهری راهی میشم

بخوای آب می شم و در جوی عشقت جاری می شم!

Me gusta