پیش 9 سال - ترجمه

هر شب من حجم سرد خالی آغوشم را می فشارم بی آنکه تو بدانی
دلم گرم ترین ها را بهانه می کند لبم داغ ترین ها
در خیال خامم همیشه مثل تازه واردی غریبگی می کنی
تا یخهای تو آب شود ، آغوش من سرد شده !
خبر نداری بانو ! پیکرم یخبندان تنهایی هاست
همیشه همین بوده ... و باز
هر شب من حجم سرد خالی آغوشم را می فشارم
بی آنکه تو بدانی... ... (مرداب پیر)

پسند