تناقض زمانه ما در تاریخ این است که ساختمان های بلندتر داریم اما اعصابمان ضعیف تر شده است، آزادراه هایمان پهن تر شده اند اما دیدگاهمان باریک.بیشتر خرج می کنیم ولی کمتر داریم،بیشتر میخریم ولی کمتر از آن لذت می بریم. ما خانه های بزرگتر ولی خانواده های کوچکتر داریم.ما تسهیلات بیشتر اما وقت کمتر،مدارک تحصیلی بیشتر اما احساسات کمتری داریم.دانشمان بیشتر شده ولی قضاوتمان ضعیف تر گشته، کارشناسان بیشتر اما مشکلات بیشتر،دارو هایمان بیشتر اما سلامتی مان کمترشده است.
زیاد می نوشیم،بی پروا خرج میکنیم،بسیار کم میخندیم،تند می رانیم،خیلی زود به اوج اعصبانیت می رسیم،تا دیروقت بیدار می مانیم،بیش از حد تلویزیون تماشا میکنیم، و به ندرت به رازونیاز ودعا می پردازیم. زیاد صحبت می کنیم وبه ندرت عشق می ورزیم و غالبا متنفر می شویم.آموخته ایم چطورپول کسب کنیم ولی یاد نگرفته ایم چگونه زندگی کنیم.
تا کره ما رفته و برگشته ایم اما با عبور از خیابان و دیدار همسایه جدیدمان مشکل داریم.فضاهای بیرونی را در نوردیده ایم اما فضای درونیمان را نه.کارهای بزرگتری انجام داده ایم اما نه کارهای بهتری.هوا را تمیز کرده ایم و روحمان را آلوده ،اتم را شکسته ایم اما پیشداوریمان را نه.بیشتر مینویسیم و کمتر می آموزیم،بیشتر برنامه ریزی می کنیم ولی کمتر به انجام می رسانیم.
عجله و شتاب را یاد گرفته ایم نه صبر و شکیبایی را.درآمد زیاد اما اخلاقیات کم داریم.رایانه های بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری را نگهداری کنند تا کتابهای بیشتر چاپ کنیم اما ارتباطات کمتری داریم.کمیت هایمان بیشتر وکیفیت ها کمتر شده است.
کدام سو می رویم؟

پسند