واقعا خوشا به حالشون

ما که میرفتیم سلمونی یه آقایی با سه متر سیبیل بود

که یه تخته میذاشت رو صندلی ما میشستیم روش !

از ترس اینکه یارو نخورتمون ساکت بودیم

پسند