پیش 10 سال - ترجمه

دلتنگ میشوم... وقتی که هوای حوصله ام ابریست!!! دلم یک عصر دلگیر میخواهد و یک پیاده رو بی انتها... تا تمام دردهایم را در تن سردش جا گذارم. آنقدر گلایه کنم... که آسمان بشکند سد غرورش را... و رد پایم را از دل سنگفرش های زخمی پاک کند... تا شاید دل بی قرارم اندکی آرام گیرد... شاید که لبخند درختان به وقت گریه ی ابر اجابتی باشد... و خدا آغوش بگشاید به روی تنهایی هایم....!!!

پسند