بی نهایت دوستت دارم اگر باور کنی
می توانی این سند را ثبت در دفتر کنی
می توانی باورت را از نگاهم بشنوی
یا بسوزانی با پای عشق و خاکستر کنی
شک نکن ققنوسم و آتش نمیسوزاند مرا
بلکه از سوزاندنم حال مرا بهتر کنی
امتحان عشق را با نرخ و جان پس میدهم
میتوانی رد کنی یا رتبه بر تر کنی
آنچه می خواهی بکن اما مبادا عاقبت
غنچه ی نشکفته ی عشق مرا پر پر کنی
باورت کردم که بر حکم تو گردن می نهم
گر چه تبعیدم به شهر و کشوری دیگر کنی
Shahin
کارهای گره افتاده فراوان شده است
سالها ساختم و ثانیه ای باختمش
مثل یک قلعه که از زلزله ویران شده است
بعد یک عمر حیا کردن و پرهیز از عشق
دل من ملعبه ی حضرت شیطان شده است
باز تردید مرا تا به یقین خواهد برد
شک دوباره قدم اول ایمان شده است!
ناخدا باش و خدا باش و به ساحل برسان
قایقی را که اسیر شب و طوفان شده است
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟