بار خدايا!
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی ، چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بنشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی گه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس بغیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
مهتاب
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟
naser54
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟
مهتاب
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟