آدم بايد يه فولدر داشته باشه به اسم ويرانگر!
يه فولدری كه آهنگهايی رو كه يه جور خاصی دوستشون داره رو بريزه توی اون فولدر و نگهش داره برای روز مبادا...
بعضی آهنگها، شخم ميزنه تموم روح و روان آدم رو...بعضی چيزها نمیتوونه و نبايد توی حاشيه باشه...
بعضی شعرها. بعضی آهنگها. بعضی كتابها. رستورانها. فصلها، حتی يه قسمتهايی از پيادهروها، متفاوته با بقيه جاها...
اونجا ضربان قلبت تند ميشه. حست يه جوری عجيب و غريب ميشه كه نمیتوونی تعریفش كنی....
بعضی چيزها بايد وسطِ وسط زندگی پخش بشه بعضی آدمها هم از همين جنسن...
نمیتوونی چشمت رو ببندی روشون...
نمیتوونی فرار كنی از نگاهشون...
حتی اگه خلاصه شده باشه توی يه قاب كوچيك...
توی يه عكس...دور و نزديكش مهم نيست.
گـاهـی اوقـات . . .
هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـت ِ هـم مـیـدن
تـا تـو را غـرق در رویـاهـا و خـاطـراتـت کـنـن. . .
یـه آهـنـگ پـیـشـواز! . . .
۲ خـط شـعـر! . . .
کـمـی هـوای بـهـاری . . .
یـک وجـب پـیـاده رو! . . .
آهـنـگـی کـه خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .
دو کـلـمـه حـرف! . .
بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص! . . .
طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .
هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .
تــو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی و خـیـره بـشـی بـه سـقـف...
دلم
میگیرد....
از ادم هایی که در پس نگاه سردشان با لبخندی گرم فریبت میدهند
دلم میگیرد....
از سردی چندش آور دستی که دستت را میفشارد و نگاهی که به توست و هیچ وقت تو را نمیبیند
دلم میگیرد....
از دوستی که برایت هدیه، دو بال برای پریدن می آورد و بعد پرواز را با منفورترین کلمات دنیا معنی میکند!!!
دلم میگیرد....
از چشم امید داشتنم به هوس بازانی که برای سوء استفاده ترانه ی عشق می خوانند!
این همه هیچ ...
گاهی حتی از خودم
هم دلم می گیرد... !!
یکــــــــــ بار که تنــــــــــها بمانی یکــــــــــ بار که بشکنـــد دلتــــــــــ غرورتــــــــــ اعتمادتــــــــــ همین یکــــــــــ بار کافیســـت تا یکــــــــــ عمـــر از پشتــــــــــ نگاهـــی ترک خورده به آدمهــا بنگری ...! همین یكــــــــــ بار كافیســـت تا دیگر هیــچ نگاهــــــــــی دلتــــــــــ را نلرزانـــد ...