ℳ£ɦⓡɨ:
از سکوتم می نويسم تا بدانی خسته
ام،،،
بی هوايت کنج پستوهای غم يخ بسته ام،،،
بی تو بی تابی دراين برزخ به جانم خميه زد،،،
من هنوز اين بغض راازرفتنت نشکسته ام،،،
با خيالت روزها را بی صدا سر می کنم،،،
بی تو دارم بی کسی راتازه باورمیکنم،،،
از کلامم هرکسی شيدايی ام را خوانده است،،،
ياد چشمانت مراازهرنگاهی رانده است،،،
کاش بودی تا بهارم غرق بی رنگی نبود،،،
کاش در تقدير ما دوری ودلتنگی نبود،،،
ho3ein
حذف التعليق
هل أنت متاكد من حذف هذا التعليق ؟
لیلا ...
حذف التعليق
هل أنت متاكد من حذف هذا التعليق ؟