دلخوشی خوب است چه کوچک چه بزرگ ، تهَش لبخند است :)"> دلخوشی خوب است چه کوچک چه بزرگ ، تهَش لبخند است :)" /> دلخوشی خوب است چه کوچک چه بزرگ ، تهَش لبخند است :)" />
قصه با اولین لبخنــد شروع شد.
بگذار همه فکر کنند که صدای گریه شنیده اند. من که می دانم به دنیا با لبخند سلام کردم.
اما یادم نیست که چه کسی جواب سلامم را داد.
یادم نیست آدمک اسباب بازی ام چرا غمگین بود و همسایه دیوار به دیوار مان چرا از همه ی دنیا طلب کار بود.
من که فکر می کنم می شود شاد بود، می شود.
نگویید نفسش از جای گرم بلند می شود و خبر از دل ما ندارد. شما هم خبر از دل من ندارید.
دارید؟
ولی می شود برای شادی های کوچک، دنبال دلیل بگردیم. یا حداقل به بهانه های ساده ی لبخند، خوش آمد بگوییم و لای پنجره را برای وارد شدن آن چیزی که به آن شادمانی بی سبب می گویند کمی باز بگذاریم.
می شود گاهی شادی را از خود دریغ نکنیم.
مثل همین یک ساعت پیش رو.
"بزرگترین دلخوشی برای من ِ کوچک یعنی تو، بزرگ آسمانها و زمین"
دلخوشی خوب است چه کوچک چه بزرگ ، تهَش لبخند است :)