چقدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید
و به جاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه گذاشت
زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی
حس کنی که هنوزم دوستش داری
چقدر سخته دلت بخواد
سرتو سرتو باز به دیواری تکیه بدی
که یه باره زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی
اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه
دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه
اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که هنوزم دوستش داری
چقدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی
و اونوقت آروم زیر لب بگی: گل من باغچه ی نو مبارک...