کنج این محنت سرا بیغمگسارم ای رفیقدر میان جمعم و بی همزبانم ای رفیقدرد آه آمیز جسم ناتوانم را بسوختآب شد استخوانم در آتش غم ای رفیق
شدم تا معتکف در کوی دلبرشدم مست از شمیم بوی دلبردر آن حالت که عاجز از بیانمبه من آرد زرحمت بوی دلبر
اگر دستم رسد بر چرخ گردوناز او پرسم که این چون است و آن چونیکی را داده ای100ناز و نعمتیکی را قرص جو آغشته در خون
اگر پیدا شود یاری وفادارسر و جان میکنم در راهش ایثارنمیدانم چه شد مهر ووفا مرد!!!خدایا زین معما پرده بردار
ندانم بخت من با من چه سازد?دلم را بشکند یا مینوازد??????زدست طالع خود شکوه دارمبجز محنت به فرد من نبازد
ساده و خاکی
آیا مطمئن هستید که می خواهید بی علاقه باشید؟
آیا مطمئن هستید که می خواهید این عضو را از خانواده خود جدا کنید؟
شما اشاره کردید Mohammad-amin
عضو جدید با موفقیت به لیست خانواده شما اضافه شد!
نظر با موفقیت گزارش شد
ارسال با موفقیت به جدول زمانی شما اضافه شد!
شما به حد مجاز خود رسیده اید 50000 دوستان!
خطای اندازه پرونده: پرونده از حد مجاز (92 MB) فراتر رفته و قابل آپلود نیست.
بارگیری پرونده امکان پذیر نیست: این نوع فایل پشتیبانی نمی شود.
ما برخی از محتوای بزرگسالان را بر روی تصویری که بارگذاری کرده اید تشخیص داده ایم ، بنابراین روند بارگذاری شما را رد کرده ایم.
برای آپلود تصاویر ، فیلم ها و فایل های صوتی ، باید به اعضای حرفه ای ارتقا دهید. برای ارتقاء به مزایای بیشتر
امید347
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟
خرگوش
شمع شب انجمن همره درد آشنا
سوخته دل ناشکیب رنجه درد مهیب
گشوده بال سخن در تب و تاب طبیب
جور ز محنت سرا یکه چو نتوان کشید
بیا که همره شویم چون دو رفیق رشید
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟