آقاي حسيني قمي صبح جمعه آخر سال 93 در حرم امام رضا (عليه السلام)، رواق دارالحجه قبل دعاي شريف ندبه داستاني را از همسايه آيت‌الله بهجت نقل كردند كه بسيار جالب و قابل توجه است.


ايشان مي فرمودند كه همسايه آقاي بهجت(ره) براي من نقل كردند كه من 40سال همسايه آقاي بهجت بودم، روزي كه همسرم فوت كرد ، زنگ در خانه به صدا درآمد ديدم آقاي بهجت هستند، يك پاکت پول به من دادند و گفتند شما خانومتون رو از دست داديد شايد تو اين شرايط نياز بشه، تشكر كردم، از من ساعت تشييع جنازه را پرسيدند گفتم لازم نيست تشريف بياوريد شما با اين سن و شرايط
فرمودند بايد بيايم
باخجالت ساعت و مكان تشييع را گفتم
آمدند در تشييع شركت كردند و نماز را هم خواندند بعد گفتند محل و مراسم دفن كجاست ميخواهم شركت كنم ، من واقعا نميدانستم از خجالت چه بگويم
ولي به خاطر اصرار ايشان قبول كردم
آمدند و شركت كردند بعد از مراسم از ايشان علت اين كار را جويا شدم؛
فرمودند اين زن با شهدا محشور مي شود و از زنان بهشتي است، به خاطر اينكه در طول اين 40سال همسايگي من هرگز صداي ايشان را نشنيدم.


آقاي حسيني قمي مي گويند: بعدا من این مطلب را از بستگان ايشان پرسيدم ،; ايشان گفتند آقا فقط دو تشييع جنازه و مراسم كفن و دفن را كامل شركت كردند يكي خواهرشان و ديگري اين زن بود.

Respect!