روایتی که این غول از سرنوشت خود می‌گوید، ناگاه انسان را به یاد نمایشنامه‌ی پرو مته می‌اندازد.

«خدای خدایان، زئوس، باقدرت تازه‌ای که به دست آورده بود، ظالمانه تصمیم گرفت بشر را نابود کند و نسل جدیدی خلق نماید. انسان برهنه به حال خود رهاشده بود. نه سلاحی داشت و نه وسیله‌ی دفاعی. پرو مته به انسان‌ها عشق می‌ورزید . و نمی‌توانست ناراحتی و رنج آن‌ها را ببیند. به همین علت با تصمیم زئوس مخالفت کرد؛ و جرقه‌ای از آتش را از او ربود و به انسان داد. او بشر را نجات داده و هنرهای مفید به انسان آموخت. زئوس این کار پرو مته را نتوانست ببخشد… پرو مته به یک نقطه‌ی بلند و صخره کوه برده شده و به یک‌تخته سنگ عظیم بسته شد».

ذکر این نکته ضروری ست که پرو مته درحقیقت همان شیطان است.

نتیجه گیری

خدایی که در فیلم نوح معرفی می‌شود، چگونه خدایی ست؟
خدایی که امر به قتل نفس می‌کند!
فرمان به قطع نسل بندگان صالحش می‌دهد!
امور جهان از دستش خارج‌شده و از خلقت انسان پشیمان می‌شود!
خدایی که نمی‌داند!
بی‌آنکه حجت بر بندگانش تمام کند، فرمان عذاب انسان‌ها را صادر می‌کند!
و خدایی که فرستاده و منتخب او، تنها عبد صالح او بر زمین، با شیطان همکاری می‌کند!
فیلم سینمایی نوح نه‌تنها داستانی تحریفی و خرافی خلاف واقع ارائه می‌نماید، بلکه به‌جرئت می‌توان گفت جایگاه حق و باطل را باهم جابجا کرده است.

آقای دارن آرونوفسکی می‌گوید از نوجوانی مقهور شخصیت نوح (ع) بوده است،اما به دور از تصور است اگر باور کنیم برای شناخت شخصیت الهام‌بخش زندگی‌اش سری به قرآن کریم به‌قدر یک کتاب تاریخی اثربخش نزده باشد. پس می‌توان نتیجه گرفت که ایشان تمام آبرو و اعتبار هنری خود را به‌پای تکمیل قطعات جورچین دین‌ستیزی و جاه‌طلبی هالیوود گذاشته است.

Aimer