چشم ساقی ، چو من از باده خرابست امشب
حیف از آن دیده ، که آمادهٔ خوابست امشب
قمرا ! پرده برافکن که ز شرم رخ تو
چهرهٔ ماه فلک ، زیر نقابست امشب
نور روی قمر و عکس می و پرتو شمع
چهره بگشا ! که شب ترک حجابست امشب
با دل سوخته ، پروانه به شمعی میگفت
دادن بوسه به عشاق ، ثوابست امشب
چون بهار، انده فردا مخور و باده بخور
که همین یکنفس، از عمر حسابست امشب
علی
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟
مهران
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟