دختری میگفت :داشتم حسودی میکردم به زن و مردی که دست هم راگرفته بودند و توی پیاده رو قدم میزدندو چه عاشقانه هم بود ،که یک لحظه مرد برگشت و نگاهی انداخت توی چشمانمو چشمکی هم رویش ،حیف آن حسودی کردنم
مهم نیست هندونه ی شب یلدات شیرین نباشهیا انارات ترش از آب درادیا کدو تنبلی که بار میذاری بیمزه بشهیا چند تا از گردوهایی که میشکونی پوک باشهمهم اینه که کسی داری که یلدا رو بهت تبریک بگه
آیا مطمئن هستید که می خواهید بی علاقه باشید؟
آیا مطمئن هستید که می خواهید این عضو را از خانواده خود جدا کنید؟
شما اشاره کردید Kung_fu
عضو جدید با موفقیت به لیست خانواده شما اضافه شد!
نظر با موفقیت گزارش شد
ارسال با موفقیت به جدول زمانی شما اضافه شد!
شما به حد مجاز خود رسیده اید 50000 دوستان!
خطای اندازه پرونده: پرونده از حد مجاز (92 MB) فراتر رفته و قابل آپلود نیست.
بارگیری پرونده امکان پذیر نیست: این نوع فایل پشتیبانی نمی شود.
ما برخی از محتوای بزرگسالان را بر روی تصویری که بارگذاری کرده اید تشخیص داده ایم ، بنابراین روند بارگذاری شما را رد کرده ایم.
برای آپلود تصاویر ، فیلم ها و فایل های صوتی ، باید به اعضای حرفه ای ارتقا دهید. برای ارتقاء به مزایای بیشتر
امیر
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟