یعنی اگه یه خورده دیگه هوا سرد بشه فراموش می کنم که تابستون امثال چطور پوستمونو کند ، و آرزو می کنم وسط مرداد ماه باشیم
بالاخره مجبور شدم واسه هوا هم دست به دعا بشم، چون تو این هوا دیگه خیال روزای آتیشی تابستون هم دردی از من دوا نکرد
(برداشتی آزاد از آهنگ و شعر خیال خوشی از فرهاد مهراد)

Like

پاییزه و باروناش
بارون داره طوري مي باره که انگار چشامو نشونه رفته!
هوا گرگ و ميشه و منم به لطف بارون مجبورم با چشاي نيمه باز و سر پايين فقط قدمامو نگاه کنم .
نم نم بارونم نيست که وايسم زير بارون و از بوي خاک لذت ببرم
کت و بال چيه؟!تو اين هوا دارم مي رم تو خودم از سرما
تو اين شرايط هوا بوي آتيش رو کم دارم که تعقيبش کنم ،
حتي اگه اين تعقيب منو به يه معتاد مفنگي برسونه که اجاقش قوطي حلبيه;
اونموقعست که ارزش اين معتاد براي من تا حد يه ناجي ارتقا پيدا مي کنه!
پ.ن : خاطره من از يک غروب سرد آذر ماهي زير بارون.
نه اينکه شهر ما معتاد نداشته باشه اما هميشه قبل پيدا کردن اون معتاد معروف مي رسم خونه .
محمود غلامی

Like

تو هم تلخ بودی.... تلخ!

درست مثل قطره های فلج اطفالی که در کودکی

به خوردم می دادند! غافل از اینکه این بار تلخی تو \"دلم\"را فلج کرد...

Like

آری…
آری…

مــن همــان پسر

تـــُخسِ بد اخـــلاق ِ مــُزخــرفم!!!

که همـــگان مـــی پنــدارند بُــتی هستمـــ!

اما هــمان هــا چـــه مــی دانند از درون ِ من…

کـــه کــوهی از احـــساس ِ مـــُرده، در آن مـَـدفون است!

قَـــــــلــــبـــــ . . . ــ شکســـــــتــ . . .ـــه

Like
10 years ago - Translate

چه اشتباه بزرگی ست


تلخ کردن زندگیمان


برای کسی که در دوری ما


شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند

Like